باران سنگ
در فهرست حوادث باورنکردنی بارها نام باران سنگ تکرار شده است. باران سنگ آن هم از آسمان صاف و آبی و جایی که از کوهستان دور است. سنگ بر سر آدمها و روی سقف خانهها میبارد و باعث صدمات و خسارات شدید میشود. تحقیق بر روی این موارد اغلب به ترس مردم و ابهام مسئولان ختم میشود. این اتفاق در تمامی اعصار و در اقصی نقاط دنیا رخ داده است. قدیمیترین گزارش مربوط به سال 1690 است که خبر از بارش سنگهای بزرگ میدهد، بارشی که هیچ علتی برای آن کشف نشده است. این حوادث گاه با اتفاقات ماوراءالطبیعه نیز همراه بودند. در اینجا به چند نمونه از این گزارشات اشاره میکنیم:
_ نیوزلند، بروکلین، :1963 در روز 24 مارس سال 1963 یک مهمانخانه بدون هیچ دلیل خاصی با باران سنگ و تعدادی سکه ویران شد. مردم با پلیس تماس گرفتند و ماموران به دنبال مقصر گشتند ولی هیچ متهمی برای این حمله عجیب پیدا نکردند. این باران هفت ساعت به طول انجامید. پنجرهها خرد شدند و سنگ به مردم میخورد ولی هیچکدام زخمی نشدند. سکههایی که همراه سنگها بر روی زمین ریخته بود پنیهای نیوزلند و یک سکه مسی بزرگ بودند. این باران اسرارآمیز دو شب دیگر نیز بارید ولی بالاخره تمام شد.
_ اندونزی، سوماترا، :1928 یکی از عجیبترین موارد بارش سنگ از آسمان آبی توسط یکی از محققان مسائل ماوراءالطبیعه تجربه و گزارش شد. (ایوان ساندرسون) آن روز عصر مهمان یکی از خانههای ییلاقی در سوماترا بود. همچنان که آنها در ایوان نشسته بودند، یک سنگ سیاه براق از جای نامعلومی به روی ایوان افتاد. همان طور که ساندرسون و اطرافیانش داشتند با تعجب به آن سنگ نگاه میکردند، دهها سنگ دیگر نیز به همان صورت از آسمان بارید و فقط روی ایوان افتادند. ساندرسون که با این اتفاقات آشنایی داشت دست به انجام یک آزمایش زد. او تمام سنگها را دانهدانه با مقداری رنگ علامتگذاری و سپس آنها را در همه جای باغ و بوتهزار پخش کرد. ساندرسون در گزارش خود مینویسد: (دهها سنگریزه را علامت زدیم و به باغ پرت کردیم ولی یک دقیقه بعد تمام آنها دوباره روی ایوان بودند. هیچکس با هیچ قدرت بینایی غیرعادی نمیتوانست آن سنگهای کوچک را آن هم با این سرعت از باغ جمع کند و دوباره به سوی ایوان پرتاب کند.)
باران ماهی
آیا امکان دارد از آسمان به جای باران، ماهی ببارد؟ بسیاری از دانشمندان این حرف را قبول ندارند ولی در طول قرون بارها و بارها گزارش شده که از آسمان ماهی باریده و بسیاری از آنها در منطقه هند رخ داده است. در کتاب (تاریخ فلسفه) به سال 1816 چنین نوشته شده است: (در جزیره (پرنس ویلز) در هند شرقی مردم آب باران را در پشتبام خانههایشان درون مخزنهای بزرگی جمع میکنند. بارها اتفاق افتاده که این مخزنها گاه هفتهها خشک بودهاند. ولی وقتی فصل بارندگی فرا میرسد آنها به سرعت پر از آب میشوند. گاهی در این آبها ماهیهایی یافت میشود که طولشان به چند اینچ میرسد. به من گفتهاند در بنگال هم این اتفاق میافتد. میگویند این ماهیها با باران میآیند. خیلی کنجکاو هستم که بفهمم این ماهیها از کجا سر از مخزن آب روی پشتبامها در میآورند. کاپیتانی در هند شرقی به من گفت همیشه این ماهیها را دیده است ولی قادر نیست توضیح قانعکنندهای برای آن بدهد. ظاهرا این پدیده در هندوستان چندان غیرعادی نیست.)
(جیمز پرین سپ) دانشمند موضوعات غیرعادی در سال 1933 درباره باران ماهی مینویسد: یک بار ماهی کوچکی را دیدم که وقتی به پایین افتاد هنوز زنده بود. این ماهی در حیاط منزل من در بنارس بر روی تختی با پایههای سنگی که در ارتفاع 1/5 متری زمین قرار داشت و مخصوص دود دادن برنج بود، افتاد. آن روز خیلی تعجب کردم ولی بعدها ماهیهای بیشتری دیدم و فهمیدم آنها با باران میآیند. یکی از همسایهها میگوید: روز جمعه نهم ماه، ساعت 12 ظهر آسمان ابری شد و باران سبکی بارید و تعدادی ماهی در اندازههای مختلف از آسمان به زمین ریختند. ما تعدادی از آنها را برداشتیم و به خانه بردیم. دیگری میگوید: یک ماهی درست جلوی چشمم از آسمان افتاد. وقتی جلوتر رفتم ماهیهای دیگری را هم دیدم که روی زمین افتاده بودند. دو تا از آنها را برداشتم و به خانه بردم ولی بعد پشیمان شدم. دوست نداشتم از آن ماهیها بخورم.
باران خون
باران خون و در برخی موارد باران گوشت در طول تاریخ دنیا دیده شده است. این پدیده گاه باعث حیرت شده و گاه مردم آن را نشانه بدیمنی و نحس بودن دانستهاند. در قرن نوزدهم در کارولینای شمالی دو باران خون به فاصله 34 سال بارید. بارش اول روز پانزدهم فوریه سال 1850 در مزرعه (توماس کلارکسون) بود. نمونههایی از آن باران به آزمایشگاه برده و بر روی آن آزمایش شد و مشخص شد چیزی که از آسمان ریخته واقعا خون، گوشت و اعضای بدن بوده است. در مقالهای در اینباره نوشته شده است: در مزرعه کلارکسون باران عجیبی بارید. معلوم شد که آنها تکههایی از گوشت، کبد، طحال، مغز و خون بودند. خونی که روی برگ درختان کشف شد کاملا تازه بود. این باران کمتر از چند دقیقه طول کشید ولی قطعات گوشت و قطرات خون همه جا پخش شدند. وقتی خون میبارید آن قسمت از آسمان را ابری سرخ رنگ پوشانده بود.بارش دوم روز 25 فوریه 1884 روی داد. خانم کیت لاساتار که همسر یک کشاورز بود بر روی زمین تازه شخمزدهشان ایستاده بود که از آسمان صاف و بدون ابر، خون بارید و بر زمین و بوتههای اطراف او پاشید. همسایهها از صدای فریاد هراسآلود زن به سوی او شتافتند و همه دیدند روی زمینی به وسعت شصت فوت لکههایی شبیه به لکه خون دیده شد. پزشکی این لکهها را آزمایش کرد و گفت: خون است. در اینجا گزارشهایی از بارانهای عجیب را بخوانید:
باران قورباغه
من در شمال آلاباما زندگی میکنم. وقتی هفت سال داشتم (سال )1964 دیدم که از آسمان قورباغه بارید. من، مادر و خواهرم سوار اتومبیل بودیم و به خانه مادر بزرگم میرفتیم. همین که به داخل حیاط پیچیدیم این اتفاق افتاد. مادرم برفپاککن را روشن کرد ولی این کار فقط سبب کثیف شدن شیشه ماشین شد. قورباغهها همه جا بودند. مادربزرگم فکر کرد دوره پایان زمین فرا رسیده است. این قورباغهها کوچک بودند و حدود یک اینچ طول داشتند و کمی قهوهای رنگ و شفاف بودند. میشد جریان خون و تپش قلبشان را به چشم دید. تقریبا سه تا چهار دقیقه قورباغه میبارید تا بالاخره تمام شد. آسمان طوری بود که انگار یک طوفان شدید تمام شده است هیچ رعد و برقی در آسمان ندیدم ولی منظره مالیده شدن قورباغهها روی شیشه ماشین را هیچوقت فراموش نمیکنم.
باران حشره
این اتفاق ساعت 2/30 روز سوم ماه می2004 رخ داد. من و دخترم کنار استخر خانهمان نشسته بودیم که باران شروع شد. ما به خانه رفتیم تا ناهار را آماده کنیم. من از پنجره به بیرون نگاه کردم و ناگاه حشرات سیاه، باریک، عجیب و چسبناکی را دیدم که یکییکی روی زمین میافتند و وول میخورند. شبیه پشههای مرداب و باتلاق بودند ولی چهارپا داشتند و بزرگ بودند. طول آنها به سه یا چهار اینچ میرسید. راستش را بخواهید با خود فکر کردم از سیاره دیگری آمدهاند. خیلی از آن حشرات در استخر ریخت. آنها در آب شنا میکردند. همه جای حیاط و خیابان پخش بودند. خیلی چندشآور بود. یکی از همسایهها میگفت یک بار باران قورباغه دیده است ولی به نظر من این خیلی بدتر و عجیبتر بود. مدتها طول کشید تا آن حشرات را از استخر بیرون بیاوریم ولی هنوز هم هرازگاهی یکی از آنها را میبینم. شوهرم کتابهای زیادی درباره حشرات خواند ولی چیزی شبیه آنها پیدا نکرد. هیچکس اینگونه حشره را نمیشناسد. بعضیها میگویند شاید از مکزیک آمده باشد. ولی همه از این اتفاق متحیر شدند
منبع : ksabz