از قرار معلوم، بلندپروازیهای علمی دختران ایرانی راپایانی نیست، یک سال پس از سفر تاریخی انوشه انصاری، نخستین فضانورد ایرانی و نخستین فضاگرد زن جهان، نسیم کاوهمقدم، دانشجوی جوان ایرانی دانشگاه مکگیل کانادا خود را برای سفری شبیهسازی شده به مریخ در ایالت اوتای آمریکا آماده میکند.به گزارش ایسنا، این سفر مجازی شاید هیجان و ماجراجوییهای یک سفر واقعی را نداشته باشد ولی پوشیدن لباسهای فضایی، خوردن پلو با برنج آبزدایی شده و تظاهر به بودن در سیاره مریخ، بخشی از تجربههای استثنایی باشند که کاوهمقدم و میشل فاراگالی – همکلاسی وی در دانشگاه مکگیل- برای رسیدن به آن دقیقهشماری میکنند.سفر به فضای خارج از زمین آرزویی است که کاوهمقدم از سالها پیش در سر پرورانده، روزگاری که از پشت لنزهای تلسکوپ پدرش در سواحل دریای خزر در ایران به آسمان چشم میدوخته است.کاوهمقدم دانشجوی 24 ساله ایرانی در دانشگاه مکگیل که ریاست بخش ارتباطات دانشجویی در مرکز اکتشاف و پیشرفت فضا در کانادا را برعهده دارد، قرار است برای شرکت در این سفر فضایی شبیهسازی شده به مریخ به «سالت لیک سیتی» آمریکا سفر کند تا در آنجا به شش کانادایی دیگر ملحق شود که آنها نیز برای ماموریت دلتا اکسپدیشن در ایستگاه تحقیقاتی صحرای مریخ در جنوب اوتا حضور خواهد یافت.
این تیم از محققان و مهندسان جوان به مدت دو هفته در یک کپسول فضایی که تلاش شده تا شرایط زندگی بر روی سیاره سرخ در آن شبیهسازی شود، مستقر خواهند شد. به گزارش ایسنا، آنها در این ماموریت همچنین به انجام آزمایشها و مطالعاتی روی نمونههای آب و تجزیه و تحلیل کارهای موجود در خاک که شبیه به نمونههای مریخی هستند، خواهند پرداخت.این ماموریت در واقع چهارمین ماموریت زمینی سازماندهی شده از سوی انجمن مریخی کانادا در منطقه اوتاست.
برای کاوهمقدم و فاراگالی این ماموریت فرصتی مناسب برای هماهنگ کردن و ارتقای مهارتهایشان در کنار سایر فضانوردان است. آنها در این برنامه برای زندگیای آماده میشوند که ممکن است هرگز وارد آن نشوند.
نسیم کاوهمقدم که در رشت متولد شده میگوید: از همان کودکی ستارهها و صورتهای فلکی را دوست داشتم و از 13 سالگی آرزو داشتم که روزی فضانورد شوم.
وی از 12 سال قبل که به همراه والدینش به کانادا مهاجرت کرده با آژانس فضایی کانادا آشنا شده و از آن هنگام همواره در تصور خود میدیده که روزی با یک راکت به فضا میرود. این دانشجوی ایرانی رشته مکانیک از سال گذشته در آژانس فضایی کانادا کارورز بود و در آنجا روی پروژه خود درباره آب و هوای مریخ متمرکز شده است.
آتشسوزیهای اسرارآمیز
دهکده «کانتو» در ساحل شمالی سیسیل از مدتها پیش شاهد آتشسوزیهای اسرارآمیزی بوده است. این مشکل از 20 ژانویه 2004 آغاز شد. در آن روز بیهیچ دلیلی تلویزیون یک خانه آتش گرفت. پس از آن وسایل مختلفی از جمله ماشین لباس شویی، گوشی تلفن، ملحفه، صندلی و حتی لولههای آب خانهها آتش میگرفتند. اداره برق دهکده و راهآهن، برقها را قطع و کار را متوقف کردند ولی آتشسوزیها همچنان ادامه داشت. کارشناسان مختلف آزمایشات گوناگونی انجام دادند ولی هیچ دلیلی برای آتشسوزیها یافت نشد. در ماه فوریه دهکده خالی شد ولی وقتی در ماه مارس مردم دوباره به دهکده بازگشتند آتشسوزیها از سر گرفته شد. پلیس وقتی هیچ توضیحی برای آنها نیافت اعلام کرد یک روانی شهر را به آتش میکشد ولی هنوز هم علت خاصی برای آن آتشها پیدا نشده است.
سانحه رانندگی خیالی
روز یازدهم دسامبر سال 2002 دو موتورسوار به پلیس تلفن زدند و گزارش یک سانحه رانندگی را دادند. آنها گفتند یک اتومبیل جلوی چشم آنها در جاده مخصوص کامیونها در حومه شهر «سوری» از جاده منحرف و سرنگون شده. ماموران پلیس به سرعت خود را به محل گفته شده رساندند ولی پس از جستجو اتومبیل واژگون شدهای را یافتند که معلوم بود مدتها از تصادف آن گذشته است. جسد قدیمی راننده نیز چند متر آن طرفتر روی زمین افتاده و گیاهان خودرو تا حدودی او را پوشانده بودند. مدتی بعد معلوم شد آن سانحه پنج ماه قبل اتفاق افتاده بود و راننده «کریستوفر چاندلر» نام داشت که برادرش از ماهها قبل گم شدن او را گزارش داده بود.
سنگهایی برروی درخت
در آوریل 1997 شکارچیای که برای شکار بوقلمون به جنگل «یلوود استیت» واقع در ایالت ایندیانای آمریکا رفته بود تخته سنگی را دید که در ارتفاع 35 فوتی زمین روی شاخه یک درخت بلوط قرار داشت. این سنگ شبیه به نیزه بود و بسیار سنگین به نظر میرسید. کمی جلوتر چهار تخته سنگ دیگر را هم دید که آنها هم روی شاخههای بلند درختان قرار داشتند. سنگها کاملا سنگین به نظر میرسیدند و عجیب بود که شاخهها به راحتی وزن آنها را تحمل میکردند. هیچ نشانهای از کسی یا وسیلهای که این سنگها را روی درختان قرار داده باشد به چشم نمیخورد و همه دور از دسترس بودند. هیچ گزارشی از گردباد تورنادو یا دیگر عوامل جوی نیز به ثبت نرسیده بود.
زنبورهای قدرشناس
«مارگارت بل» زنی انگلیسی بود که در «شراپ شایر» انگلستان زندگی میکرد و صاحب چندین کندوی زنبور عسل در فاصله هفت مایلی منزل مسکونی خود بود. در ماه ژوئن سال 1994 مارگارت از دنیا رفت. مدت کوتاهی پس از مراسم تشییع جنازه، عزاداران و مدعوین از دیدن صدها زنبور که روبهروی خانه مارگارت که مدت 27 سال در آن زندگی میکرد، جمع شده بودند، متعجب شدند. زنبورها یک ساعت کنار خیابان روبهروی منزل ماندند و سپس همگی با هم وزوزکنان پرواز کردند و رفتند.
صداهای درونی
نشریه «بریتیش مدیکال» در سال 1996 در مقالهای نوشت: زنی که مایل نیست نامش ذکر شود در تعطیلات به سر میبرد که دو بار صدایی در سرش پیچید که میگفت «سریع به خانه برگرد.» زن فورا به لندن بازگشت. صداها دوباره در سرش پیچیدند و نشانی یک محل را به او دادند. زن به آن نشانی رفت و متوجه شد آن جا بخش مغز و اعصاب یک بیمارستان است. صداها دوباره به او گفتند تقاضای انجام سیتیاسکن بدهد. سیتیاسکن انجام شده نشان داد که یک تومور در مغز آن زن است و ساقه مغز ملتهب گشته است. زن هیچ گونه علائمی از تومور مغزی یا هر نوع بیماری نداشت با این وصف عمل جراحی بر روی او انجام و تومور خارج شد. بعد از عمل صداها دوباره به گوش زن رسیدند. آنها میگفتند: «خوشحالیم که توانستیم کمکت کنیم. خداحافظ» آن زن سلامتی کامل خود را بازیافت.
صدایی در گوش
نشریه «ویتناری رکورد» در آوریل 1995 نوشت مدت سه سال صدایی شبیه به صدای موتور برق که از دور به گوش برسد از گوش راست یک اسب «پونی» بیرون میآمد. قدرت این صدا در نوسان بود ولی به طور متوسط شدت آن هفت کیلو هرتز ثبت شده است. اینکه یک نفر گاهی صدای وزوز در گـوش خود احساس کند موضوعی عادی و معمول است و اگر این صدا همیشگی شود «SubjectiveTinnitus» نامیده میشود. ولی دیگران این صدای وزوز را نمیشنیدند. موضوع شنیدن صدا از درون گوش یک پونی موضوعی غیرعادی و عجیب است که هنوز هم دانشمندان نظر قطعی درباره آن ندادهاند.
دوستان بادکنکی
«لورا باکستون» به مناسبت پنجاهمین سالگرد ازدواج پدربزرگ و مادربزرگش در استافورد شایر و در ماه ژوئن سال 2001 یک بادکنک گازی را در هوا رها کرد.
او یک نامه به بادکنک وصل کرد و روی آن نام و آدرس خود را نوشت و خواهش کرده بود هر کسی این بادکنک را پیدا میکند جواب نامهاش را بفرستد. ده روز بعد نامهای به دست لورا رسید.
کسی که بادکنک را پیدا کرده بود دختری به نام «لورا باکستون» بود که در ویلت شایر واقع در 140 مایلی استافورد شایر زندگی میکرد. هر دوی این «لورا»ها ده سال داشتند و هر دو صاحب یک سگ سه ساله سیاه رنگ، یک خوک گینهای و یک خرگوش بودند.
پسربچهای که سیبزمینیشد
در ماه مارس سال 2000 سه تن از دانشآموزان دبستانی در «مایدوگوری» شهر شمالی نیجریه سراسیمه پیش مدیر مدرسه خود رفتند و گفتند دوست دانشآموزشان یک آبنبات از یک غریبه گرفت و خورد و تبدیل به سیبزمینی شد. مدیر، آن سیبزمینی عجیب و درشت را به اداره پلیس برد و موضوع را تعریف کرد. ماموران پلیس که اثری از پسر بچه نیافته بودند آن سیبزمینی را نگه داشتند. مردم تا این خبر را شنیدند دستهدسته به اداره پلیس آمدند تا آن سیبزمینی را ببینند. پلیس نیز به دنبال آن غریبهای است که به گفته مردم یک جادوگر بوده و پسرک را با آبنبات جادو کرده است. تاکنون هیچ خبری از پسر بچه به دست نیامده است.
برخورد با شهاب سنگ
«آن الیزابت هاجس» از اهالی شهر «سیلاکوگا» در ایالت آلاباما نخستین و تنها انسانی است که مورد اصابت شهاب سنگ قرار گرفته است. وی در روز 30 نوامبر سال 1954 روی کاناپه پذیرایی خانه خود چرت میزد که یک شهاب سنگ کوچک به اندازه یک گریپ فروت سقف خانه را سوراخ کرد و به رادیو بزرگ خانه خورد و آن را متلاشی کرد و سپس از مسیر خود منحرف شد و محکم به بازو و پای «الیزابت» اصابت کرد. سقوط این گوی آتشین توسط بسیاری از مردم سه ایالت آمریکا مشاهده شده بود. نیروی هوایی آمریکا هلیکوپتری به محل فرستاد و سنگ را با خود برد. بعدها همسر وی وکیل گرفت تا شهاب سنگ را پس بگیرد. صاحبخانه آنها هم ادعا میکرد شهاب سنگ مال اوست و میخواهد با فروش آن خسارتهای خرابی ملکش را جبران کند. ارزش آن سنگ پنج هزار دلار آمریکا تخمین زده شده بود ولی وقتی که یک سال بعد این شهاب سنگ به خانواده «هاجس» برگردانده شد مردم این موضوع را فراموش کرده بودند و دیگر هیچ خریداری برای آن وجود نداشت و خانم «هاجس» برخلاف میل همسرش آن را به موزه تاریخ طبیعی آلاباما هدیه کرد.
معمای بیپاسخ
در فوریه سال 1994 «گلوریا رامیرز» 31 ساله پس از درد قفسه سینه در اورژانس بیمارستان «ریورساید» کالیفرنیا از دنیا رفت. علت مرگ نارسایی کلیه ثبت شد. کادر اورژانس بیمارستان میگفتند وقتی از او نمونه خون گرفتند بوی عجیبی فضای اتاق را پر کرده بود. پوست بدن گلوریا چرب و براق شده بود و کریستالهای سفیدی در خونش دیده میشد. بعد از مرگ گلوریا پزشک اورژانس مبتلا به ناراحتی کبد و ریه و نارسایی استخوان شد. حداقل 23 نفر دیگر نیز به همین بیماریها مبتلا شدند.
یک فرضیه ارائه شده این است گلوریا که مبتلا به سرطان گردن بود از داروهای شیمیایی مختلفی استفاده میکرد که ترکیب آنها در بدن تولید نوعی سم کرده بود ولی آزمایشات انجام شده هیچ پاسخی برای این معما پیدا نکرد.
کارت پستال خداحافظی
سنگاپور نگین آسیا
سنگاپور شهری است در جنوب شرقی آسیا که پایتخت کشور سنگاپور میباشد.کلمه سنگاپور برگرفته از زبان مالایایی به معنای شهر شیر و ببر است زیرا این جزیره زیستگاه شیرهای آسیایی و ببرهای خطدار بوده است و شکارچیان بهطور غیرقانونی و بیرویه به شکار این حیوانات پرداختهاند تا پوستشان را به فروش برسانند، در نتیجه سبب انقراض این حیوانات شدهاند. به هر صورت سنگاپور زیستگاه شیر و ببر بوده و نامش نیز مشتق از این حیوانات است.
جغرافیا
شبه جزیره سنگاپور در جنوب شرقی آسیا واقع شده و جنوب مالزی و شمال اندونزی در کنار تنگه سنگاپور است. کشور سنگاپور حدود 704 کیلومتر مربع مساحت دارد و به جز یک شهر، شهر دیگری در سنگاپور ندارد. تقریبا 23 درصد سنگاپور را جنگل و فضای سبز طبیعی فراگرفته است.
ویژگی آب و هوایی
میانگین بارش سالانه در آن به بیش از 224 سانتیمتر میرسد. این کشور به دلیل قرار گرفتن در منطقه گرم و مرطوب و نزدیکی با استوا، آب و هوایی گرم و زمینی حاصلخیز دارد.درجه حرارت هوا بین 22 تا 35 درجه سانتیگراد در نوسان است.اکثرا صبحها شبنم صبحگاهی همه جا را فرا میگیرد و هر چه به سمت ظهر پیش میرود درصد رطوبت هوا کمتر میشود. در اردیبهشت ماه معمولا بادهای شدید میوزد. در سال گذشته بادهایی با سرعت 150 کیلومتر در ساعت گزارش شده بود. گرمترین ماههای سال، خرداد و تیر است و مهر و آبان هوا مرطوبتر است.
همچنین درصد باران در سنگاپور بالا میباشد و آب مصرفی شهر از ذخایر باران تامین میشود.
مکانهای دیدنی
پارکهای طبیعی سنگاپور از جمله پارک «بوتانیک» از دیدنیهای این منطقه است. آبشارهای مرتفع در سنگاپور توجه هر بینندهای را به خود جلب میکند.همچنین سنگاپور محل رویش 3000 نوع گل ارکیده است و باغ ملی ارکیده سنگاپور مملو از گلهای رنگارنگ است و از شهرت جهانی برخوردار است.به تازگی بزرگترین چرخ و فلک جهان به ارتفاع 170 متر و به اندازه یک برج 45 طبقه در سنگاپور راهاندازی شده است. برج مسکونی 29 طبقه در سنگاپور به خاطر بهرهگیری از فناوری و روشهای سازگار با محیطزیست و استفاده همزمان از روشها و سبکهای سنتی و بومی با سبک نوین، جایزه برترین معماری جهان را گرفته و یکی از جاذبههای گردشگری است.
فرهنگ و مذهب
جمعیت این کشور چهار میلیون و 291 هزار نفر است که تمام جمعیت در شهر سنگاپور مستقر شده است. سنگاپور از قرن نوزدهم مستعمره انگلیس بوده و در طی جنگ جهانی دوم به دست ژاپنیها افتاد و در سال 1965 استقلال یافت لذا تحت تاثیر فرهنگ و زبان انگلیسی و ژاپنی است البته امروزه عده زیادی چینی به منظور کار به این کشور نقلمکان کردهاند 76 درصد نژاد سنگاپور را چینی و 13 درصد مالایایی و 8 درصد هندی تشکیل میدهد. زبان انگلیسی به عنوان زبان رسمی و چینی و تامیل مالایی و ماندارین در کنار زبان رسمی شهرت دارد. سنگاپور شهر چند مذهبی است، بر اساس آمارهای برآورد شده حدود 51 درصد سنگاپوریها بودایی و تائویسم هستند، 14 درصد مسلمان و 14 درصد مسیحی و 15 درصد مردم هم دینی ندارند.البته همه مردم با دینهای مختلف در کنار هم در صلح و آرامش زندگی میکنند و بهطور کلی فرهنگ و سنن مردم سنگاپور علاوه بر انگلیسی برگرفته از مالزی و اندونزی و چینیاست. عده زیادی چینی به این کشور به منظور کار مهاجرت کرده و در آنجا ازدواج کرده و سکنی گزیدهاند.چینیها هر ساله در ژانویه و فوریه جشن سال جدید لونار و دیگر جشنهای مربوط به سنت خود را در سنگاپور برگزار میکنند و به در خانههای خود کاغذها و فانوسهای رنگی آویزان میکنند.یک نوع غذا به نام «لانه پرستو» جزو غذاهای گرانقیمت در میان چینیهای سنگاپوری است.مسلمانان سنگاپوری نیز هر ساله در روز عید قربان به قربانی کردن گوسفند میپردازند و عیدفطر را در مساجد سنگاپور برگزارمیکنند.تامیلیها نیز فروردینماه را جشن میگیرند و به معابد میروند و نذری میدهند. بهطور کلی هر دین و مذهبی در سنگاپور آزاد است که مراسم و سنن خود را برپا کند و زنده نگه دارد.
اقتصاد
این در حالی است که همیشه دولت هلند، ادعای دموکراسی و همیشه از حقوق بشر دفاع میکند... این قانون حتی باعث شد تا اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران، هم به دولت این کشور اعتراض کند که چرا اقدام به چنین کاری کرده است، همچنین یک جامعهشناس هلندی هم در اعتراض به این تصمیم دولت هلند، میگوید: این تصمیم به این معنی است که ما به قرون وسطی بازگشتهایم.
این در حالی بود که چندی پیش به دستور دولت هلند، دانشگاهها و موسسات آموزشی این کشور از ارائه هر گونه درسی به ایرانیان که به نوعی به دانش هستهای مرتبط باشد، منع شدند.
وزارت آموزش، فرهنگ و علوم هلند با همراهی وزارت خارجه این کشور در ابلاغیهای به دانشگاهها و موسسات آموزشی خواسته تا ضمن عدم پذیرش دانشجوی ایرانی برای رشتههای فنی که ممکن است به مسائل هستهای مرتبط شود، از ارائه این گونه دروس به دانشجویان فعلی نیز خودداری کند.
لوبینگه مدیر روابطعمومی وزارت آموزش، فرهنگ و علوم هلند میگوید: بر مبنای قطعنامه 1737 شورای امنیت سازمان ملل متحد و هماهنگی با وزارت خارجه، ارائه هرگونه درسی که با دانش هستهای مرتبط باشد در دانشگاهها، دبیرستانها و کلیه موسسات آموزشی برای دانشجویان ایرانی ممنوع خواهد بود.
وی در پاسخ به این سوال که دقیقا چه رشتهها و یا دروسی شامل این تصمیم خواهد شد، گفت: ما از کلیه موسسات آموزشی درخواست کردهایم که فهرست دروس و رشتههای فنی خود را به ما اعلام کنند تا ما درباره دامنه محدودیتهای لازم تصمیم بگیریم.
لوبینگه همچنین گفت که این تصمیم شامل دانشجویان فعلی ایرانی نیز میشود و این افراد نمیتوانند دروسی که به تشخیص وزارت مربوطه برای آنان منع شده باشد را انتخاب کرده یا بگذرانند.
قطعنامه 1737 شورای امنیت سازمان ملل تصریح میکند، هرگونه انتقال فناوری و دانشی که به توسعه برنامه هستهای ایران یاری برساند، باید متوقف شود.
به گفته سرویس جهانی رادیو هلند، دولت هلند نگران آن است که دانشجویان و یا متخصصان ایرانی با دستیابی به اطلاعات هستهای حساس بتوانند به دولت آن کشور برای «توسعه تسلیحات اتمی» یاری برسانند.
این در حالی است که آژانس انرژی اتمی میگوید: هنوز به هیچ مدرک کاملا مشخصی که نشانگر تلاش دولت ایران برای دستیابی به سلاح هستهای باشد، دست نیافته است.
در همین حال مسئولان دانشگاه تونت در هلند نیز اعلام کردهاند، علاوه بر رشتههایی که به مسائل هستهای مرتبط میشود، از این پس ایرانیان اجازه تحصیل در رشته روانشناسی را نیز نخواهند داشت. مسئولان این دانشگاه از ارائه این توضیح که تحصیل در رشته روانشناسی چه ربطی به دانش هستهای دارد، خودداری کردهاند.
گفتنی است ؛ عبدالقادر خان که به پدر دانش هستهای پاکستان مشهور شده است، در دانشگاه فنی دلفت در هلند تحصیل کرده و مدتی را نیز در آزمایشگاههای هستهای این کشور به کار پرداخته بود، وی بعدها به طور ناگهانی به پاکستان رفت و در توسعه برنامه هستهای آن کشور که منجر به تولید بمب اتمی شد، نقش اصلی را ایفا کرد.
سالها بعد وی به اتهام فروش دانش هستهای تحت تعقیب قرار گرفت. اما آنچه که در حال حاضر مشخص است اینکه شنیدهها حاکی از آن است که مسئولین آموزشی و علوم عالی هلند به تازگی حتی رشتههایی چون روانشناسی را هم برای تحصیل دانشجویان ایرانی ممنوع کردهاند و همین امر باعث اعتراض ایرانیان مقیم هلند شده است تا جایی که اپوزیسیونهای جمهوری اسلامی ایران هم اعتراض شدیدی به این عمل دولت هلند کردهاند.
در این حال خیلی از ایرانیان مقیم اروپا که در کشورهایی به غیر از هلند تحصیل میکنند به این حرکت اعتراض کردند. ضمن اینکه خیلیها عقیده دارند که رشتههایی چون روانشناسی، مهندسی برق، الکترونیک و... چه ارتباطی با دانش هستهای دارد.
این آسمانخراش که از هماکنون به «جزیره کریستالی» معروف شده است 88/449 متر ارتفاع دارد و وقتی ساخت آن تکمیل شود درست شبیه به یک هرم کریستالی مارپیچ خواهد شد. زیربنای این هرم 701 متر مربع خواهد بود.
این جزیره کریستالی از همین حالا به بلندترین و رویاییترین پروژه ساختمانی دنیا مشهور شده است. ارزیابیهای انجام شده، نشان میدهد که ساخت آن هزینهای بالغ بر چهار میلیارد دلار دربرخواهد داشت. شهری که در داخل این ساختمان قرار میگیرد، مشتمل بر نهصد آپارتمان لوکس، سه هزار اتاق هتل، یک سالن تئاتر، یک مجتمع ورزشی تناسباندام، یک سالن سینما، یک موزه و یک مدرسه بینالمللی است که میتواند از پانصد دانشآموز ثبتنام به عمل بیاورد. «جزیره کریستالی» دومین پروژه وسیع «لرد فاستر» در شهر مسکو است و سومین ساختمان اوست که ظاهری شبیه به کوه آتشفشان دارد. بسیاری از مردم این ساختمان جدید را «درخت کریسمس مسکو» مینامند.
ساختمان جزیره کریستالی، مسکو را پیشقراول موج جدید طراحی شهری قرار میدهند و سمبل بالا رفتن سریع قدرت اقتصادی روسیه است. این ساختمان به احتمال قریب به یقین در فاصله ده کیلومتری مرکز شهر مسکو ساخته خواهد شد و طبق برنامههای تنظیم شده در سال 2014 ساخت آن به اتمام خواهد رسید. نمای بیرونی این برج نسبت به نورخورشید واکنش داشته و دارای پانلهای خورشیدی است. این پانلها در کنار توربینهایی که در ساختمان تعبیه میشوند، برق مورد نیاز ساختمان را تامین میکنند.
جزیره کریستالی در منطقه «ناگاتینو پنینسولا» و در کنار رودخانه مسکو ساخته میشود و فاصله آن تا کاخ کرملین تنها هفت و نیم کیلومتر است. شهر درون این ساختمان شهری کاملا خودکفا و مستقل خواهد بود و تمام نیازمندیهای ساکنان آن در ادارهجات و فروشگاههایی که داخل آن قرار دارد برطرف میشود. ساکنان میتوانند بدون نیاز به خارج شدن از این ساختمان، درون آن زندگی و کار کنند و در اوقات فراغت کودکان خود را به فضای سبز و تفرجگاههای آن ببرند همچنین سیستم تهویه هوای آن نیز بهگونهای طراحی شده است که زندگی در زمستانهای طاقتفرسای مسکو را آسانتر میسازد
منبع:ksabz
به تازگی روبات فضاپیمای ناسا موسوم به «اسپریت» عکسهایی از این سیاره ارسال داشته که در آن موجودی شبیه انسان به چشم میخورد. این خبر اذهان عمومی به خصوص طرفداران فضا و کسانی که درباره آدمهای مریخی رویاپردازی میکنند را به وجد آورده است.
موضوع آدمهای سبزرنگ مریخی از مدتها پیش مورد توجه بسیاری از اقشار از جمله نویسندگان و هنرمندان بوده است و هرکس بسته به ذوق و هنر خود به آن پرداخته است. «دیوید یووی» شاعر اروپایی، شعری درباره آدمهای مریخی سروده است. «اوزن ولنس» نیز یک خبرنگار است که درباره حمله مریخیها به زمین یک گزارش تهیه کرده که وحشت و هراس را به شنونده منتقل میکند. «تیم بورتن» هم یک نویسنده غربی است که در کتاب حملههای مریخی توضیح داده که چگونه انسان در جریان یک حمله از سیاره مریخ به کره زمین از خود دفاع میکند.
عکسی که روبات مریخپیمای «اسپریت» گرفته، تصویری را نشان میدهد که انسان را به یاد اثر معروف شهر «کپنهاگ» (تندیس عروس دریایی کوچک) میاندازد. درباره این تندیس برنزی گفته میشود که این اثر یک شخصیت افسانهای از داستان شاعر معروف دانمارکی «هانس کریستین اندرسون» به نمایش میگذارد. همچنین تفسیرهای دیگری نیز درباره این عکس مریخی شده و گروهی آن را شبیه یک «BigFoot» میدانند که اصطلاحا یک موجود اسرارآمیز است که روی کره زمین اصلا یافت نمیشود.
البته این نظریه از طرف بسیاری از گروهها به عنوان یک مغلطه رد شده است. در بین دانشمندان نیز، انسانهای کوچک سبز رنگ هیچ وجهه خوبی درباره زندگی در مریخ ندارند. امروزه وقتی از زندگی روی کره مریخ صحبت میشود، این سئوال برای دانشمندان به وجود میآید که آیا در خاکهای سرخ این سیاره اصلا باکتری میتواند وجود داشته باشد یا خیر.
مجله «تایمز» نیز در گزارشی درباره این خبر، این سئوال را مطرح کرد که آیا این عکس نشان میدهد که زندگی روی مریخ وجود دارد؟ مجله آلمانی «بیلد» نیز مینویسد: «دانشمندان ناسا مشغول بررسی این موضوع هستند که تصویر یافت شده شبیه انسان واقعا چیست.»
دیلی میل مینویسد: «این تصاویر مربوط به زنی است که یک بازوی خود را بالا آورده است.»
اما شاید جالب باشد که روزنامه تایمز در این مورد مطلبی به طنز و کنایه نوشته که: «این عکس بنلادن است که در فاصله سیصد میلیون مایلی زمین مخفی شده است!»در ادامه این گزارش آمده است: «حالا باید منصفانه درباره این موضوع بحث کرد.»
این در حالی است که خیلی از خبرنگاران، مفسران و علاقهمندان به فضا تمایل دارند با این خبر، بحث کوتولههای سبزرنگ مریخی را پیش بکشند. در هر حال بشر به کاوشهای خود درباره این سیاره عجیب ادامه میدهد، شاید زمانی واقعیت درباره وجود انسانهای مریخی روشن شود.
منبع: اشپیگل
اتمام نفت
حال با دیدی خلاف بر خوشبینی به آینده مینگریم: تولید جهانی نفت به اوج خود میرسد و همه سوخت فسیلی به پایان خواهد رسید و مردم تا زمانی که انرژی دیگری را جایگزین نفت و گاز کنند، مدتی طول خواهد کشید و به مشکلات زیادی برخورد خواهند کرد. اکولوژی رو به نابودی میرود، بالا آمدن آب دریاها، باعث میشود اکثر شهرهای قاره اروپا در آب فرو برود همچنین شهرهای ساحل جنوب و جنوب شرق آسیا، به علت نبود سوختهای فسیلی و گران شدن اتومبیلها با سوخت هیدروژنی، مسافرت و حمل و نقل کالا محدود میشود و انسانها مجبورند یا از دوچرخه استفاده کنند یا با پای پیاده راهی شوند.کمبود آب در جهان به یک معضل تبدیل خواهد شد و برای به دست آوردن آب که یک نوشیدنی حیاتی برای انسانهاست، کشورها با هم میجنگند تا آب بیشتری به دست آورند! حال نمیدانیم در پایان این مقال اشاره داشته باشیم که، زندگی در سال 2050 مناسب است یا نامناسب، آیا روی خوشش را به بشر نشان میدهد و یا روی بدش را...
منبع:ksabz
وقتی صحبت از درآمد به میان میآید معمولا درآمد ماهانه یا سالانه مدنظر است اما این موضوع درباره «موکش آمبانی» هندی و برادرش صدق نمیکند. چرا که درآمد او در دقیقه رقم بسیار قابلتوجهی است. «آمبانی» بر اساس ارزیابیها از درآمد 70 هزار یورو در دقیقه برخوردار است و به گفته کارشناسان مساعدترین شرایط را برای تبدیل شدن به ثروتمندترین مرد جهان دارد. براساس آخرین لیست مجله «فوربس»، آمبانی با دارایی 1/02 میلیارد دلار در جایگاه چهاردهم این لیست قرار داشت اما دارایی اش به قدری سریع رشد میکند، که حتی کارشناسان مجله معروف «فوربس» را سردرگم کرده است. «موکش» 50 ساله در ژانویه اخیر به عنوان اولین تریلیارد (به روپیه) یعنی عددی با 21 صفر!) در دومین سرزمین پرجمعیت جهان شناخته شد و این موفقیت را جشن گرفت. براساس ارزیابیها، دارایی او از آن زمان تا به حال دو برابر شده و بین 33 تا 43 میلیارد یورو برآورد میشود، که سرمایهداران بزرگ جهان را به تعجب واداشته است.
یک هواپیما، هدیه تولد!
گفتنی است که «موکش» ثروتمند به مناسبت چهل و چهارمین سالگرد تولد همسرش یک هواپیمای ایرباس شخصی به او هدیه داد. وی در حال حاضر در شهر بمبئی مشغول ساختن یک کاخ مجلل با امکانات فراوان است، که قرار است این صنعتگر بزرگ هندی همراه با همسرش، سه فرزندش، مادرش و حدود 600 خدمه! در آن زندگی کنند، هزینه ساخت این کاخ مجلل 750 میلیون یورو تخمین زده شده که تنها درآمد یک هفته موکش است.
میراث پدری
گفتنی است که دارایی عظیم آمبانی حاصل سالها تلاش و زحمت فراوان پدرش «دهیروبهای» است. «دهیرو» یک مامور پمپ بنزین بود و از صفر شروع کرد و با تلاش فراوان شرکت صنعتی «ecnaileR» را در سال 1966 تاسیس کرد. موکش که در 19 آوریل 1957 به دنیا آمد امروزه دارایی خود را مدیون این شرکت است. موکش در رشته شیمی و اقتصاد در بمبئی و آمریکا تحصیل کرد و در سال 1981 رسما به عنوان شریک پدرش در شرکت «ecnaileR»مشغول کار شد و در سال 2002 و پس از فوت پدرش ریاست این شرکت را برعهده گرفت.
قدرتمندترین مرد هندوستان
در این زمان درآمد این شرکت به اندازه چهار درصد تولید ناخالص ملی هندوستان بود. موکش یک برادر کوچکتر به نام «آنیل آمبانی» دارد که در همین شرکت مسئول امور مالی است. او نیز از این شرکت درآمد هنگفتی دارد و براساس آخرین لیست «فوربس» با دارایی نزدیک به برادرش (2/81 میلیارد دلار) در جایگاه هیجدهم ثروتمندترینهای جهان قرار دارد. مجله «yadot aidnI » اخیرا موکش را به عنوان قدرتمندترین مرد هندوستان بعد از نخستوزیر این کشور معرفی کرده است. موکش میخواهد تا سال 2011 میلادی حدود 25 میلیارد دلار در زمینه لوازم خانگی سرمایهگذاری کند. منتقدان هندی میترسند با این سرعت که موکش در زمینه اقتصادی رشد میکند به زودی قسمت وسیعی از صنعت و تجارت هندوستان را در انحصار خود درآورد.
منبع : ksabz